او اما ناتوان از درک این واقعیت در ساختار کنونی جامعه جهانی است که رفتارو کردارش بیشتر شبیه نابینایی است که در دل غرور و زیادهخواهیهایش زندانی است. خواستهای او از اروپا، همسایگانش در آمریکای شمالی و مرکزی، قدرتهای آسیایی و سرانجام ازتهران نیز در این چارچوب تفسیر پذیر میشود.
نکته برجسته در رفتار ترامپ این است که میخواهد چنین القا کند که برای مثال، افکارعمومی جهان این باور را باید کنار بگذارد که تکنوکراتهای آمریکایی و اروپایی چراغدان سیاست جهانی هستند و نقشه راه برای حل و فصل مسائل جهانی تنها در اختیارابتکارات آنان است. ترامپ مدعی است حالا ابتکار عمل و خلاقیتهای اوست که روشهای گذشته را کنار زده و در حال ایجاد باورهای جدید در قبال تک قدرت ایالات متحده است.او در این بستر تنها دو قدرت رقیب را به رسمیت میشناسد: چین و روسیه. در نگاه او دیگران بازیگرانی هستند؛ در حاشیه یا میانه که یا باید نقش دستیار سیاستهای اورا ایفا کنند یا از حاصل جمع بازی قدرتهای اصلی تبعیت کنند.
اشتباه ترامپ در درک قیاسی او از وضع کنونی جامعه جهانی است. او تصوراتی کهنه از تقسیم قدرت در ذهن دارد. ذهن ترامپ در جنگ سرد سپری شده دهه 1990 میلادی جا مانده است. بسا بازگشت جامعهجهانی به وضع جنگ سرد گذشته ایدهآل او در دوران کنونی باشد. از این رو تنشزدایی با روسیه را درالگوی کنفرانش “یالتا” میجوید که در آن جهان سیاست و دولت-ملتها به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شدند. در این حال براساس توافق کنفرانس هلسینکی در 1975میلادی، رهبران دو بلوک به مرزها و تحولات درونی بلوکهای خود احترام گذاشته و آن را به رسمیت بشناسند. ترامپ اما در نگرش قیاسی خود به دو متغیر بیتوجه است:زمان و شرایطی که جامعه جهانی از حیث ظهور قدرتهای تازه با گذشته تفاوت ماهوی و عینی یافته است. جامعه جهانی هرگز به گذشته باز نمیگردد تا قدرتها و بازیگران جامعه بینالمللی، خود را به مثابه دستیار منفعل یا رعایای هریک از قدرتهای بزرگ محسوب کنند. اکنون اعضای جامعه بینالملل شاهد بازیگرانی است که راهبردهای مستقل خود را در اوضاع آنارشی جهان دنبال میکنند. دیپلماسی و حتی منازعه و جنگ نیز با هدف آشتی دادن یا تعامل مثبت میان منافع متعارض قدرتها_ اعم از قدرتهای بزرگ تاخرده _معنا میشود. او البته بازی قدرت را بخوبی میداند اما از آن فهم درست ندارد.
در این حال نمیتوان از نظر دور داشت؛ اگرچه جامعه جهانی ادعاهای ترامپ را باور نمیکند اما آن را به اندازهای جدی تلقی میکند که آثار رویکردهای سیاستی او به بیثباتیهای پایان ناپذیر در اروپا، جنوب شرقی آسیا و خاورمیانه خواهد انجامید. جامعه جهانی اکنون با همین خطر بیثبات کننده روبروست.
دیر نیست که ترامپ در داخل و بیرون از ایالات متحده با مقاومت کم بدیل روبرو شود؛ درحالی که او خود را رهرو بیرحم “رئال پولیتیک” نمایش میدهد.
ترامپ ؛ جامانده در جنگ سرد
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "ترامپ ؛ جامانده در جنگ سرد" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "ترامپ ؛ جامانده در جنگ سرد"، کلیک کنید.